𝔹𝕒𝕕 𝕓𝕝𝕠𝕘

بچه ها این کاور رو گذاشتم تا موقعه ای که یدونه کاور درست کنم

نام رمان: تا ابد عاشقتم

ژانر: کمی دارای صحنه های خشن، عاشقانه، مافَیایی، احساسی

معرفی شخصیت ها:

نام: مرینت

سن:۱۹

شخصیت: خجالتی، پر رو

تنفرات: (بخدا از تنفراتش خبر ندارم نمدونم والا🗿)

علاقه: نقاشی، طبعیت، موزیک های ملایم، رودخانه، گل

نام شخصیت: ادرین

سن: ۲۱

شخصیت: پر رو، کمی منحرفی ولی هیچوقت به دخترا کاری نداره و چشم نداشته تیکه هم ننداخته

تنفرات: مادرش، داداشش،

علاقه: کارش

نام شخصیت: لوکا کافئین (اگه فکر کردی مسخرش که درست فکر کردی)

سن: ۲۲

شخصیت: این پر رو هست، جذابب، منحرف

تنفرات: برادرش

علاقه: خودش

خب خب الیا و نینو هم هستن ولی خب من معرفی نکردم

خلاصه داستان:

دختری که شهر به شهر و از این شهر به این کشور از این کشور به اون کشور سفر می‌کرد و نقاشی میکشید یکروزی به یک مردی معامه میکنه آن مرد صاحب یکی از موزه های معروف بودی آن مرد به دختر میگه تو بهترین نقاشیت رو بده به من و من در عوض او بهت پول میدهم دختر که نمی‌داند بهترین نقاشی او کدام است گیج می‌شود چون همه‌ی نقاشی های او فوقالعاده بود مرد می‌گوید چند روز به من همه‌ی نقاشی هایت رو بسپار تا من انتخاب کنم دختر قبول می‌کند اما آن مرد غیب می‌شود و صاحب آن موزه معروف هم تغییر می‌کند یعنی آن مرد موزه را فروخته بود و هم نقاشی هارا دزدیده بود و پول راهم نداده بود دختر خشمگین می‌شود چندسال می‌گذرد و مرد پیدا نمی‌شود دختر کم کم یک چیز هایی در مورد مرد آن فهمید ولی آن چیزی که فهمید قابل توصیف بود دختر خشمگین می‌شود و دست به کارای خطرناک تری میزند....