رمان باهم دیگه💜
های گایز!
سلام بچه ها نویسنده جدید وب هستم🥰
من یه رمان نوشتم که اونم برو ادامه مطلب
رمان باهم دیگه😚
سلام مرینت هستم ۱۸ ساله
شغل: دانش آموز طراح لباس،هنرمند
خانواده: دارد و خیلی مهربون
سلام آدرین هستم ۱۹ ساله
شغل: دانش آموز، هنرمند
خانواده : دارد با پدرش زندگی میکند
سلام آلیا هستم دوست صمیمی مرینت ۱۹ ساله
شغل:هنرمند و خبرنگار
خانواده: دارد و خیلی پر جمعیت
فیلیکس هستم ۱۹ ساله دشمن همه اینها مخصوصا آدرین
خانواده: دارد
شغل: هیچ بیکار و بی اعصاب و بد جنس
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
مرینت:واای چه قد خسته شدم سری برم به خونه
چند دقیقه بعد#
یه زنگ به آلیا بزنم
درحال رفتن بودم که رسیدم به خونه آخه من همیشه بعد مدرسه یکم میخوابم
کمی بعد
مرینت:بعد دوساعت خوابیدم درس رو مرور و حل کردم
اصلا یادم تولد آلیا هست!!وای مرینت تو چقد کله شقی🫠
مرینت: الو جولیکا امروز تولد آلیا هست به همه بگو بیان به مهمونی و به نینو بگو که آهنگ مورد علاقه آلیا رو بزاره مهمونی ساعت ۸ شب شروع میشه تا اون موقعه من با آلیا بیرون میرم و شما کار خودتون رو انجام بدید
جولیکا: باشه بای مرینت🖐
مری: بای عزیز
مرینت: الو سلا آلیا
آلیا: بله سلام مرینت!چه خبر دختر
مرینت: آلیا میای بریم بیرون؟؟
آلیا:الان؟
مرینت: آره
آلیا: باشه پس بزار آماده بشم
مرینت: باشه
★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆★☆
بچه ها این معرفی بود ببخشید کم بود چون معرفی بود برای پارت اول خیلی جنجالی و عالی است ممنون بابت حمایت دوستان🥰😍
لایک: 2 کامنت:2
ممنون کیوتام و بای