تصویر هدر بخش پست‌ها

༻𝕭𝖆𝖉 𝖇𝖑𝖔𝖌 ༻

با وبلاگی از جنس خفن در خدمتتون هستیم 🌷 از رمان گرفته تا کیپاپ..... اینجارو از دست نده 💕🌷

Thousand Silent Moments 💕

Thousand Silent Moments 💕

| ꧁༒☾ 𝔏𝔲𝔫𝔞 ☽༒꧂

سلاااااااااااااااااااااااااام 👋🏻 

 

پارت ۳

 

دارا ::::
محو حرکات بچه ها بودم که متوجه کایلی شدم که داشت به سمت ما می اومد.
کایلی : دارا ؟ جاشوا ؟ میشه بیاین حرکات آهنگ شروعمون که با هم هست رو تمرین کنیم.
من : حتما.
و بعدش با جاشوا از روی صندلی ها بلند شدیم و به سمت بچه ها راه افتادیم.
کایلی : بچه ها جمع شین تا دوباره آهنگ اول رو تمرین کنیم. 
همشون با انرژی برگشت به سمتمون و سر جا هاشون ایستادن. 
از همین اول هم معلومه که تور هیجان انگیز و پر اتفاقی رو پیش رو داریم!

اِم‌کِی::::
تمرین های طاقت فرسایی داشتیم ولی جالبیتش اینجا‌ست که همه‌ی اعضای گروه با اینکه خسته بودیم ولی بازم حاضر بودیم تا بقیه‌ی تمرینمون رو انجام بدیم اما خب دارا گفته بودم که باید این چهار ساعت مونده به اجرا رو استراحت کنیم چون یه گروه خسته اصلا برای تماشاچیا جالب نیست!
حق هم با دارا بود. تازه وقتی تمرین هامون رو تموم کردیم و رفتیم استراحت کنیم فهمیدیم که چقدر خسته ایم.
فریا بعد از نیم ساعت استراحت رفته بود پیش مالاچی تا یکی از آهنگ های اجرای دونفره‌شون رو با هم تمرین کنن، مالاچی هم قبول کرد اما وقتی کایلی رفت تا صداشون کنه که بیان یه چیزی بخورن دید که هر دوتاشون از خستگی همینطوری روی زمین خوابشون برده بود! برای همین هم بیخیال اون تا شدیم و ما ها یعنی بقیه‌ی اعضای گروه داریم چای یا نسکافه و کیک میخوریم اونم بدون خبر دادن به اون دوتا. قطعا هر دوتاشون ناراحت میشن چون جفتشون عاشق کیک شکلاتی با نسکافه هستن!
کایلی : بچه ها من نمیتونم ، میخوام برم اون دوتا رو بیدار کنم آخه اونا دارن می‌خوابن ولی ما نه.
مالیا : ولی من دلیل دیگه ای برای بیدار کردن اون دوتا دارم. اونم اینه که به دلیل علاقشون به کیک ترجیح میدم اونا هم با ما بیان و کیک بخورن!
من : عجب دلایل جالب و در عین حال مخالف همی دارین!
جاشوا : خیلی خب. من میرم صداشون کنم.
 

 

خب امیدوارم خوشتون اومده باشه ✨