تصویر هدر بخش پست‌ها

𝔹𝕒𝕕 𝕓𝕝𝕠𝕘

با وبلاگی از جنس خفن در خدمتتون هستیم 🌷 از رمان گرفته تا کیپاپ..... اینجارو از دست نده 💕🌷

جهنم سفیدp7

| 💜𝓁𝒶𝓋𝑒𝓃𝒹𝑒𝓇💜

دلم نیومد نزارم😌از عاشقانه های مسترمیکی و مادمازل اسرا😔🤌🏻بین خودمون بمونه ولی شخصیت مسترمیکی این پارت رو براساس شخصیت کراشم نوشتم🙃اهم اهم نیست ولی دارای صحنه های رمانتیک می باشد.🌝

رمز:9178

جهنم سفید6p

| 💜𝓁𝒶𝓋𝑒𝓃𝒹𝑒𝓇💜

بل بله میدونم رگباری پارت میدم🤌🏻😔نکته ها:

۱-عزرائیل مادر تهجو و ابلیسه.

۲-همه موجودات گرگینه فرشته پری شیطان موجودات ماه موجودات خورشید جادوگر خون آشام از قبل انسان بودن بعد مردن به شکل الانشون در اومدن.

۳-اگه یه فرشته در روز۱۴ ماه میلادی بمیره به ماه کامل اون شب تبدیل میشه.

۴-احتمال دومین مرگ در ماه و روزی که اولین مرگ رو تجربه کردی بیشتره.

۵-هر ماه تو دنیا گرگینه ها معنی خاص خودشو داره مثلا ماه هلالی فقط دو بار درسال ظاهر میشه که معنیش اتفاق غیر منتظره است.

۶-من تو پارت یک سوتی دادم!اون زمان یعنی سال صفر اصلا ساعت اختراع نشده بود ولی من برا جمع کردن سوتیم میگم اختراع شده.🌝

۷-فرشته ها یا هر موجود دیگه ای بعد از مرگ به کف دریا تبدیل میشن.

۸-میکائیل قانون وضع کرده برا خاکسپاری و اینا باید مجوز داشت.

٩-بچه فرشته ها جای خودشونو میگیرن یه نمونه تهجو و ابلیس که فرشته های مرگ آینده ان.

۱۰-میکی جون(میکائیل)یه فرشته رو سر هر خاکسپاری به بهونه های مختلف میکشه.

۱۱-فرشته ها فقط صدای خدا رو میشنون هیچکدوم تا حالا ندیدنش.

۱۲-هرکدوم از شخصیت ها سرنوشت غمگینی دارن و قراره هر بار سرشون گریه کنید.

اصلا هم پیچیده نیست.😔🤡

 

رمان باهم دیگه💞 p1

رمان باهم دیگه💞 p1

| 𝓜𝓐𝓡𝓘𝓐

آلیا: برای رفتن به بیرون لباس هامو پوشیدم 

مرینت: وقت گذشت زود باش مرینت هنوز تو داری آرایش میکنی😑

مرینت: الو آلیا آماده شدی؟؟؟

آلیا: آره مرینت حالا کجا بیام؟؟ 

مرینت: بیا به همون پارک قدیمی

آلیا: باشه راه افتادم تا بیام بای

مرینت: بای🖐🖐

**چند دقیقه بعد**

مرینت: سلام آلیا🖐 قرررررر

آلیا: صدای چی بود؟

مرینت: هعب من بودم ای شکم بد😑

آلیا: منتظر چی هستی؟ بریم کافه الان تلف میشی بچه!

مرینت: توراه رفتن بودیم که آدرین رو دیدیم بعد سلام و احوالپرسی آدرین گفت:

آدرین:کجا میرید دخترا؟

ما بهش گفتیم کافه

آدرین: میشه منم با شما بیام؟

آلیا و مرینت: بله البته😃😃

مرینت: بعد قرن ها رسیدیم به کافه یه نوشیدنی سفارش دادیم🧋

مرینت: خیلیی خوشمزه بود

 

مرینت: آدرین و آلیا بریم یکم چرخ بزنیم؟

آدرین آلیا: بله البته🤗

مرینت: آدرین یه لحضه میای؟؟؟

آدرین : بله مری؟؟

مرینت: آدرین تولد آلیا هست تو هم میای؟؟

آدرین:بله حتما😚☺️

مرینت: خب بچه ها خیلی گشتیم حالا بیایید بریم عمارت 

 

 

آلیا:عمارت چرا؟؟؟؟

 

مرینت: تو بیا بعداَ بهت میگم🙃

 

 

وارد عمارت شدیم که یهو همه شعر تولد رو باهم خوندیم🎂🥳

مرینت: آلیا خیلی سوپرایز شد و از ما تشکر کرد من از خوشحالی اون خوشحال بودم ناسلامتی ما باهم دوستای صمیمی هستیم💗💖

بعد از جشن خیلی خوردم کیک نوشیدنی و...🧋🍰

بخاطر همین  به آلیا گفتم و سری به دستشویی شتاب بردم😅

 

 مرینت:بعد از آمدن از دستشویی پیش آلیا مشغول حرف زدن بودم که یه نفر از پشت سر دستمال روی بینی جولیکا گذاشت و اونو برد به عبارتی دزدید

 

ما می‌خواستیم بریم  برای کمک ولی...

 

♤☆♡♤◇☆♧♡☆◇♡♧♡☆♤◇♧☆

 

بد جایی قط کردم نه؟؟ عیبی نداره لایک و کامنت همه ۳ پارت بعد طولانی و جذابه پس بترکونید🥰

کیوتا و بای👋