ازدواج به سبک اجباری + معرفی ، part1، part2
سلامممم به همه بیایید ادامه .....
ژانر : ازدواج اجباری ، پولیسی ، جنایی ، عاشقانه ، کل کلی ، برعکس تمام رمان ها پسر دوستانمون خیلی آرومه و دختر خیلی مغرور ...
سلامممم به همه بیایید ادامه .....
ژانر : ازدواج اجباری ، پولیسی ، جنایی ، عاشقانه ، کل کلی ، برعکس تمام رمان ها پسر دوستانمون خیلی آرومه و دختر خیلی مغرور ...
سلام یه رمان جذاب آوردم اسمش وه اون بالا است ..
ژانر: عاشقانه ، غمگین ، پولیسی ، مافیایی ..
ملیت: ایران ، این داستان ، داستان واقعی است که فقط اسم شخصیت هاش واقعی نیست تمام خودش واقعی و ایرانی است ...
امده ام با پارت ۴
ممنون میشم هم اینجا هم وبلاگ لیدی باگ حمایت کنید.🌸🌸🌸
حالا برید ادامه
امده ام با پارت ۳.ممنون میشم هم اینجا هم وبلاگ لیدی باگ حمایت کنید🌸🌸🌸
حالا بفرمایید ادامه.
اونای که عاشق کتاب با ژانر های [ عاشقانه ، انتقامی ، غمگین ، اسمات ، و ازدواج اجباری ] استند بیایین ادامه
امده ام با پارت۲
ممنون میشم هم اینجا هم وبلاگ لیدی باگ حمایت کنید🌸🌸
سلام شرمنده دیر شد😅توجه داشته باشید سال صفر سال خیلی مدرنی بوده😂
میدونم یکم گیج شدید ولی کلا تصمیم گرفتم شروعی جدید رو کاملاااا تغییر بدم🌝
...
دلم نیومد نزارم😌از عاشقانه های مسترمیکی و مادمازل اسرا😔🤌🏻بین خودمون بمونه ولی شخصیت مسترمیکی این پارت رو براساس شخصیت کراشم نوشتم🙃اهم اهم نیست ولی دارای صحنه های رمانتیک می باشد.🌝
رمز:9178
بل بله میدونم رگباری پارت میدم🤌🏻😔نکته ها:
۱-عزرائیل مادر تهجو و ابلیسه.
۲-همه موجودات گرگینه فرشته پری شیطان موجودات ماه موجودات خورشید جادوگر خون آشام از قبل انسان بودن بعد مردن به شکل الانشون در اومدن.
۳-اگه یه فرشته در روز۱۴ ماه میلادی بمیره به ماه کامل اون شب تبدیل میشه.
۴-احتمال دومین مرگ در ماه و روزی که اولین مرگ رو تجربه کردی بیشتره.
۵-هر ماه تو دنیا گرگینه ها معنی خاص خودشو داره مثلا ماه هلالی فقط دو بار درسال ظاهر میشه که معنیش اتفاق غیر منتظره است.
۶-من تو پارت یک سوتی دادم!اون زمان یعنی سال صفر اصلا ساعت اختراع نشده بود ولی من برا جمع کردن سوتیم میگم اختراع شده.🌝
۷-فرشته ها یا هر موجود دیگه ای بعد از مرگ به کف دریا تبدیل میشن.
۸-میکائیل قانون وضع کرده برا خاکسپاری و اینا باید مجوز داشت.
٩-بچه فرشته ها جای خودشونو میگیرن یه نمونه تهجو و ابلیس که فرشته های مرگ آینده ان.
۱۰-میکی جون(میکائیل)یه فرشته رو سر هر خاکسپاری به بهونه های مختلف میکشه.
۱۱-فرشته ها فقط صدای خدا رو میشنون هیچکدوم تا حالا ندیدنش.
۱۲-هرکدوم از شخصیت ها سرنوشت غمگینی دارن و قراره هر بار سرشون گریه کنید.
اصلا هم پیچیده نیست.😔🤡
معلم ادبیات وارد میشود😔😌
یه چند پارت دیگه قراره شیپ مادمازل اسرا و مستر میکی رو داشته باشیم😐😔
میدونم نویسنده خیلی خیلی بیکاری هستم😐😔
#ستاد-گیج-کنندگان-#
بیش از حد پیچیدست و ممکنه گیج بشید.
عشق را باید پرستید
آلیا: برای رفتن به بیرون لباس هامو پوشیدم
مرینت: وقت گذشت زود باش مرینت هنوز تو داری آرایش میکنی😑
مرینت: الو آلیا آماده شدی؟؟؟
آلیا: آره مرینت حالا کجا بیام؟؟
مرینت: بیا به همون پارک قدیمی
آلیا: باشه راه افتادم تا بیام بای
مرینت: بای🖐🖐
**چند دقیقه بعد**
مرینت: سلام آلیا🖐 قرررررر
آلیا: صدای چی بود؟
مرینت: هعب من بودم ای شکم بد😑
آلیا: منتظر چی هستی؟ بریم کافه الان تلف میشی بچه!
مرینت: توراه رفتن بودیم که آدرین رو دیدیم بعد سلام و احوالپرسی آدرین گفت:
آدرین:کجا میرید دخترا؟
ما بهش گفتیم کافه
آدرین: میشه منم با شما بیام؟
آلیا و مرینت: بله البته😃😃
مرینت: بعد قرن ها رسیدیم به کافه یه نوشیدنی سفارش دادیم🧋
مرینت: خیلیی خوشمزه بود
مرینت: آدرین و آلیا بریم یکم چرخ بزنیم؟
آدرین آلیا: بله البته🤗
مرینت: آدرین یه لحضه میای؟؟؟
آدرین : بله مری؟؟
مرینت: آدرین تولد آلیا هست تو هم میای؟؟
آدرین:بله حتما😚☺️
مرینت: خب بچه ها خیلی گشتیم حالا بیایید بریم عمارت
آلیا:عمارت چرا؟؟؟؟
مرینت: تو بیا بعداَ بهت میگم🙃
وارد عمارت شدیم که یهو همه شعر تولد رو باهم خوندیم🎂🥳
مرینت: آلیا خیلی سوپرایز شد و از ما تشکر کرد من از خوشحالی اون خوشحال بودم ناسلامتی ما باهم دوستای صمیمی هستیم💗💖
بعد از جشن خیلی خوردم کیک نوشیدنی و...🧋🍰
بخاطر همین به آلیا گفتم و سری به دستشویی شتاب بردم😅
مرینت:بعد از آمدن از دستشویی پیش آلیا مشغول حرف زدن بودم که یه نفر از پشت سر دستمال روی بینی جولیکا گذاشت و اونو برد به عبارتی دزدید
ما میخواستیم بریم برای کمک ولی...
♤☆♡♤◇☆♧♡☆◇♡♧♡☆♤◇♧☆
بد جایی قط کردم نه؟؟ عیبی نداره لایک و کامنت همه ۳ پارت بعد طولانی و جذابه پس بترکونید🥰
کیوتا و بای👋